پسر خود ساخته

نوشته های ژوزف پسر خودساخته

پسر خود ساخته

نوشته های ژوزف پسر خودساخته

آسمان بار امانت نتوانت کشید

 

 

آرام قدم زدم ... نم نم و بارانی

شمردم با خود تمام عهد های پنهانی

لعنت معلم ... که به من یاد نداد

بیش از این شمار اعداد ریاضی

نفرین زمان را که به من مهل نداد ( مهلت )‌

وای از کبوتر که به من قول  نداد

دیده بودم قدیما باغ گلی

نفرین باغبانش که به من گل نداد

***********************

آسمان مهتابی باز شور نداشت

سفیدست مهتاب ولی نور نداشت

روی تو آسمانی و مهتابی

بی فایده که آسمان هم حور نداشت

 

با هر عهد شکنی قالب رنگی شدم

بی خیال از جعبه ی مداد رنگی شدم

آنقدر عهد شکستی ... رنگ زدی

به گمانم که آسمانی ها  رنگ رنگی  شدن

 

تقدیم به شما

نظرات 20 + ارسال نظر
نانا دوشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 02:08 ب.ظ http://www.khazanenarenji.persianblog.com

سلام.قلمتون داره بهتر میشه ....آفرین .خیلی خوب نوشتین.

طاهره خانمم دوشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 04:04 ب.ظ http://www.Tasnimm.blogfa.com

سلام
عالی بیدا

میگما هیچی بیخیال

موفق باشی

.

طاهره خانمم دوشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 04:08 ب.ظ http://www.Tasnimm.blogfa.com

راستی من ای آهنگ رو خیلی دوست دارم میخواممممممممممممممممممممم
بهم بگو کجا پیداش کنم

مرسی

یلدا ارتا دوشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 06:33 ب.ظ http://hyper_labor.mycloob.com

....ناز بود.

صلح دوشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 07:35 ب.ظ

بیانه کانون وبلاگ نویسان ایران در رابطه با کاریکاتورهای محمد

کانون وبلاگ نویسان ایران(پن‌لاگ) : کانون وبلاگ نویسان ایران حق آزادی بیان روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان را محترم می‌شمارد و حملات هیستریک به سفارت خانه‌های کشورهای غربی را محکوم می‌نماید.
کانون وبلاگ نویسان(پن‌لاگ) ضمن محکومیت تهاجم بنیادگرایان اسلامی به سفارت خانه‌های کشورهای غربی از جمله نروژ، دانمارک، اتریش و انگلستان، به بهانه چاپ کاریکاتورهایی در یکی از روزنامه‌های دانمارک ، وظیفه خود می‌داند که در راستای منشور و اساسنامه خود به این نقض صریح آزادی بیان و باج خواهی بنیادگرایان حکومت اسلامی ایران که دست بر قضا پس از گذشت چهار ماه از انتشار کاریکاتورهای موصوف و در هنگام فشار بین‌المللی بر دولت ایران انجام می‌شود اعتراض کند.
ما به اطلاع جهانیان می‌رسانیم که مهاجمین همان کسانی هستند که با پوشش و سازماندهی دولتی همواره به گردهمایی‌های دانشجویان - معلمین - پرستاران- زنان و کارگران درست باهمین شیوه‌ها هجوم آورده‌اند وهمچنین حق آزادی بیان در اینترنت را با فیلترینگ دولتی و سانسور و دستگیری و ارعاب وبلاگ نویسان مورد حمله قرار داده‌اند. دیر زمانی است که وبلاگ نویسان ایرانی با بهانه‌های گوناگون و به جرم نوشتن عقاید شخصی خود مورد حمله و اتهام و بازجویی قرار می‌گیرند وبه شلاق و زندان‌های طویل المدت محکوم می‌شوند.
ما از مجامع بین‌المللی می‌خواهیم که سانسور دولتی ایران را به همه دنیا تعمیم ندهند. و در عوض عضویت دولت ایران در سازمان ملل را مشروط بررعایت حقوق اولیه انسانی و حق آزادی بیان وابراز اندیشه بشرح اصول مصرح دراعلامیه جهانی حقوق بشر نمایند ودر این راستا به عنوان اولین قدم خواهان آزادی بی قید و شرط همه وبلاگ نویسان و روزنامه نگاران زندانی و زندانیان سیاسی در ایران باشند.

کاکتوس دوشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 09:32 ب.ظ

سلام!
شعرات خیلی دارن پیشرفت می کنن!!!!آفرین خوشم اومد!
راستی کاکتوس بسته شد!
ممنون که این مدت خیلی بهم لطف داشتی!
موفق باشی.
منتظر نوشته های جدیدت هستم.

کاکتوس دوشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 09:32 ب.ظ

همه ی شعرت یه طرف عنوانش یک کیلومتر اونطرف تر!!!!

آبجی بی اف نفله کن سه‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 07:12 ب.ظ http://www.abji.blogfa.com

تقدیم به من؟
آخی
الهی
باشه
فدات
خیلی مااااااااااااچ
یا علی

نسرین سه‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 09:12 ب.ظ http://icylady.persianblog.com

سلام .ولنتاین مبارک!چون نوشتی اسمت یادت نره مجبور شدم اسممو بنویسم!

صلح سه‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 09:18 ب.ظ

پیش بینی جنگی گروه تحقیق "تینگ- تنگ" اکسفورد پیش بینی نابودی 20 نقطه حساس اتمی- نظامی ایران با اولین حمله هزاران نظامی وغیرنظامی کشته خواهند شد صدها دانشمند و تکنسین اتمی ایران در این حمله قربانی خواهند شد و تولید سلاح اتمی درایران تا 15 سال دیگر ممکن نخواهد بود. جنگ به خاورمیانه و خلیج فارس نیز کشیده شده و احتمالا نیروگاه اتمی بوشهر نیز نابود خواهد شد. در تهران و شمال اهداف اولیه حمله عبارتند از تاسیسات تحقیقات اتمی ایران و مراکز تولید رادیو ایزوتوپ، آزمایشگاههای تحقیقاتی و تاسیسات الکترونیکی "کلایه" در شمال ایران. در اصفهان مرکز هسته ای و تکنولوژی اصفهان، راکتورهای تحقیقاتی برای غنی سازی اورانیوم و سوخت تولیدی آزمایشگاههای تحقیقاتی مورد هدف است. در اراک و نطنز کلیه تاسیسات اتمی هدف هستند. در بوشهر نیروگاه هزار مگاباتی اتمی این شهر بمباران خواهد شد.همزمان با این تاسیسات، پرسنل و محققین نیز هدف حمله خواهند بود. بنابراین، آزمایشگاههای تحقیقاتی دانشگاه و مراکز تکنولوژی که به طور غیرمستقیم با فن آوری هسته ای ایران همکاری داشته اند بمباران هوایی خواهند شد.

ژوزف پنج‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:33 ق.ظ http://selfmadeboy.blogsky.com

پسر اولی: پسر بازم امسال خل نشی و یه شبه کل حقوق یه ماهت رو براش خرج کنی‌ها!!! از من یاد بگیر! هر سال یه هفته قبل از ولنتاین باهاش قهر میکنم که خرج رو دستم نیفته! دو روز بعد از ولنتاین هم دوباره بهش زنگ میزنم و باهاش آشتی میکنم!!!
پسر دومی: آخه نمیشه که مهدی جون! حداقل یه دسته گل باید براش بخرم و شام ببرمش بیرون! اگه امسال گردنبند براش نخرم که تا دو سال باهام حرف نمیزنه! گردنبند بدون گوشواره هم که خوبیت نداره!
....
دختر اولی: ای بخشکی شانس!! ولنتاین رسید و من هنوز هیچکی رو پیدا نکردم که خرش کنم تا برام کادو بخره!! امسال خوردم به پیسی!!
دختر دومی: نگران نباش بابا! ماشالا خر زیاده! از من یاد بگیر! هر سال دو تا دو تا کادو میگیرم!! بهت قول میدم یه خورده زرنگ بازی در بیاری تو هم امسال مثل من دو تا کادو میگیری!
....
شاگرد رستوران: اوسا؟ این غذاهایی که اضافه مونده رو چیکار کنیم؟
صاحب رستوران: بذار تو یخچال دو سه روز دیگه که ولنتاین میشه اینجا شلوغ میشه استفاده میکنیم!
....
شاگرد گلفروش: آقای گلزاری؟ این گلها داره پلاسیده میشه! ‌بریزمشون دور؟
گلفروش: چی چی بریزیشون دور؟؟! همین ها رو یکی دو روز دیگه که ولنتاین رسید مردم تو صف وامیستن که دو سه برابر قیمت بخرند!!
....
سرباز اولی: حسینی؟ جناب سروان بهت مرخصی داد بالاخره؟
سرباز دومی: نه! هرچی بشش التماس کِــردُم که باید برُم شهرستون عروسی خالومون، تو جلدش نرفت که نرفت! گفت که باید بمونی این هفته سرمون شلوغه! باید عشاق رو بگیریم بندازیم توی مینی بوس!
.....
طلافروش اولی: آقای جواهریان؟ به نظر شما این همه جنس بنجل توی انبار داریم چیکارشون کنیم؟
طلافروش دومی: کاری نداره که عزیز من! همه رو بیار بزار تو ویترین... بهت قول میدم این دو سه روز آبشون میکنی!!
....
دو روز بعد از ولنتاین:
شاگرد گلفروش: آقای گلزاری! راست میگفتی ها!
شاگرد رستوران: اوسا! شما راست میگفتین ها!
طلافروش اولی: آقای جواهریان! راست میگفتی ها!
سرباز اولی: جناب سروان راست میگفت ها!
پسر دومی: مهدی‌جون راست میگفتی ها! عجب خریتی کردم!
دختر دومی: دیدی راست میگفتم! خر زیاده!!!

پسر نیمه شب پنج‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 12:10 ب.ظ http://midnightboy.blogsky.com

سلام .
از اینکه به کلبه من سر زدی از شماممنونم .

ماندانا پنج‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 10:06 ب.ظ http://manii.persianblog.com

سلام ، باید بگم ....محتواش خوب بود ولی نمیشه گفت شعره یا متنه ، یه چیزی بینا بین هست ، ولی قشنگه . به روزم ....و منتظر

مینا جمعه 28 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 12:29 ب.ظ http://sepidehdaman.blogsky

سلام
شعر قشنگی بود ... آفرین .
ممنون که اومدید پیشم ... وب بلاگتون قالب سردی داره ولی وجودش پر از گرماست :) و البته زیبا .
این آهنگ هم کشت منو ... خیلییییییی قشنگه. برف که میباره این آهنگ ملایم هم پخش میشه دیگه چی بهتر ازین ؟
همیشه شاد و پیروز باشید...
در پناه حق.

صلح جمعه 28 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 06:16 ب.ظ

گزارشگران بدون مرز : آغاز دومین سال زندان برای مجتبی سمیعی نژاد، وضعیت نامعلوم برای آرش سیگارچی




گزارشگران بدون مرز : ٢٤ بهمن ماه یکسال از بازداشت مجتبی سمیعی نژاد گذشت. این دانشجوی ٢٥ ساله در سال گذشته دستگیر و توسط شعبه ۱٣ دادگاه انقلاب اسلامی به اتهام "توهین به مقام رهبری" به دوسال زندان و سپس به اتهاماتی بی پایه و برای "تشویش اذهان عمومی" به ۱٠ ماه زندان محکوم شد.

"جمهوری اسلامی با کسانی که فقط به ابرازعقاید خود بر روی اینترنت می پردازند مثل جنایتکاران رفتار می کند، آنها را دستگیر و محاکمه و زندان می کند. این سیاست آزادی ستیزانه قابل پذیرش نیست. ما خواهان آزادی دو وبلاگ نویس زندانی مجتبی سمیعی نژاد و آرش سیگارچی هستیم."

مجتبی سمیعی نژاد در١١ آبان ماه سال ۱٣٨٣به جرم انتشار خبر دستگیری سه وبلاگ نویس بر روی وبلاگش (HTTP://MAN-NAMANAM.BLOGSPOT.COM) بازداشت شده بود. در مدت دستگیری، وبلاگ اش توسط یک وبلاگ متعلق به گروه افراطی اسلامی حزب الله هک شد. مجتبی سمیعی نژاد به محض آزاد شدن وبلاگ جدیدی (HTTP://8MDR8.BLOGSPOT.COM) را درست کرد. شنبه ٢٤ بهمن ماه مجتبی سمیعی‌‏نژاد پس از احضار غیرقانونی توسط دادسرای ناحیه ٢١و افزایش قرار وثیقه اش از ٥٠ به ١٠٠ میلیون تومان چون قادر به پرداخت این مبلغ نبود مجددا بازداشت شد. در تیر و خرداد ماه ۱٣٨٤ توسط شعبه ۱٣ دادگاه انقلاب اسلامی به اتهام "توهین به مقام رهبری" به دوسال زندان و سپس به اتهاماتی بی پایه و برای "تشویش اذهان عمومی" به ۱٠ ماه زندان محکوم شد.

آرش سیگارچی سردبیر سابق روزنامه ی گیلان امروز و وبلاگ نویس پنجره ی التهاب است. وی در ٢٨ دی ماه ۱٣٨٣ توسط وزارت اطلاعات دستگیر شد در ٤ اسفند ماه دادگاه انقلاب اسلامی استان گیلان وی را به ۱٤ سال زندان محکوم کرد. آرش سیگارچی در ٢٧ اسفند ماه ۱٣٨٣ با وثیقه ۱ میلیارد ریالی آزاد شد. دادگاه تجدید نظر در ۱٩ خرداد ماه تشکیل شد اما در اوایل بهمن ماه حکم تقلیل محکومیت آرش سیگارچی از ۱٤ سال به ٣ سال را به وی ابلاغ کردند. پنجشنبه ٦ بهمن ماه هنگامی که آرش سیگارچی برای دریافت حکم و اعتراض نسبت به آن در دیوان عالی کشور به دادگستری رشت مراجعه کرده بود، در همان محل دستگیر و روانه زندان شد.

سوشیانس دوشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 12:47 ق.ظ http://lehkde.blogfa.com

سلام.
بازم قشنگ بود.بازم...
مرسی ازین که حالمو جا میاری.

صلح سه‌شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 10:31 ب.ظ

از آنجا که مبارزه قهرآمیز خیلی بد است و مبارزه ی مسالمت آمیز خیلی خوب است ما خواستیم گزارش زنده ای را از هجوم صلح طلبانه ی مزدوران مهربان رژیم به خانواده های شرور و خشونت طلب کارگران شرکت واحد ارائه می دهیم. تا بور شود هر که در او غش باشد.
ناگهان 17 ماشین، پر از نیروهای اطلاعاتی و پلیس جمهوری اسلامی وارد خیابان می شوند. حدودا 169 نفر از کامیون خارج شده و به خانه ی مورد نظر هجوم مسالمت آمیزانه می برند.
10 -20 نفر از ماموران به درون اتاقی که در آن چند نفر از همسران کارگران و فرزندانشان می ریزند، زن و بچه ها به نحو خشونت آمیزی از خواب بیدار می شوند.
ماموران آنها را با فریادهای گوشخراش ملایم از خواب بیدار کرده و برای آنکه مبادا آنها به خاطر خواب آلودگی دچار مشکلی شوند تعداد زیادی باتوم غیر خشونت آمیز بر سر زنان و کودکان می کوبند تا خوابشان بپرد. یکی از زنان که می خواهد به نحو خشونت آمیزی توضیحاتی در مورد این حمله ی آرام و منطقی بخواهد با مقاومت مسالمت جویانهء یکی از پاسدارها مواجه می شود. این برادر پاسدار که در عمرش بویی از خ خشونت هم نبرده با مدنیت بالا با پوتین پنبه ای خویش روی سینهء سفت و سخت آن زن کوبیده و به قلب این زن آشوبگر چند لگد محکم به سبک گاندی می زند. جنبه ی مدنی و هندی وار این لگدها قابل ستایش گزارش شده است.
یک پسر بچه ی دو ساله نیز که خشونت طلبی از گوشهایش می ریخت به شدت با لگدهای بسیار آرام از نوع نلسون ماندلایی مورد ادب قرار گرفت. یک دختر بچه که خشونت جزو ذات او بود نیز با چماق مدنیت آموخت تا دیگر به عنوان فرزند کارگر شورشی بدنیا نیاید.
این ماموران مسالمت جو سپس زن ها و بچه های خشونت طلب را با ضرب و شتم فرهنگی به سوی ماشین ها برده و آنها را زیر باران پر رحمت لگد و مشت و فحش به سوی مراکز امنیتی خیلی مدنی بردند.
در بازداشتگاه ها رفتار با این خشونت طلبان بالفظره بسیار مسالمت آمیز بوده است. آنها را در سلول های تنگ و تاریک انداخته و 24 ساعت از آب و غذای خشونت آمیز محرومشان کردند. زجر و شکنجه ی مسالمت جویانه ی این افراد و صدها کارگر همچنان توسط معلمان اخلاق در اوین ادامه دارد!

نسترن چهارشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 04:29 ب.ظ http://oohom2.blogfa.com/

سلام
من اپم
منتظر نظر شما هستم
منتظرممممممممممممممم

کاکتوس پنج‌شنبه 4 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 09:59 ب.ظ

سلام!!!
کجایی؟!؟!

نسرین پنج‌شنبه 4 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 11:18 ب.ظ http://icylady.persianblog.com

سلام.با آخرین پست وبلاگم به روزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد