پسر خود ساخته

نوشته های ژوزف پسر خودساخته

پسر خود ساخته

نوشته های ژوزف پسر خودساخته

باختی

هنوز حرفای ناگفته دارم گوش کن

تو هم این زهر تلخ نفرت و نوش کن


آره تو راست میگی عشق بچه بازی نیست

همون بهتر بری ما رو هم فراموش کن


تو آبروی عاشقی رو پاک بردی

دارم جدی میگم ... برای من مردی


چقدر ساده بودم که باورت کردم

عزیزم بودی و خونم و می خوردی


تو که بریدی و دوختی و بهونه ساختی

اما بدون که تو عاشقی باختی


عشق و چه ارزون و مفت فروختی

باختی ... باختی


یاد می گیرم از تو اینو که برم به یک بهانه

اسم این کارو بزارم راه حل عاشقانه


توی اوج اشک عشقی ... یاد میگیرم که بخندم

هرکی سوخت و باخت مهم نیست ... مهم اینه من برندم


از تو آینه ساخته بودم ... به چه سادگی شکستی

تو یه کارت مونده بودم ... اما ثابت کردی پستی


من به غصه راه نمیدم ... به تو هم بها نمیدم

تو فقط یه نقطه بودی ... من تو رو ستاره دیدم