سلام ... اول بگذارید یه شعر از خودم واستون بگم ...
آسمان هم با من گردن کج دارد باز
از سر تقصیر من است تیرگی ام
ظالم مادرم بود که آب نزد
پیشانی سیاهم را در بچگی ام
ظلم کرد پدرم با زندگی
آسمان هم با او ساز مخالف میزد
گه گاهی می نشست و از تهه دل
با آسمان تنهایی حرف میزد
ظالم روزگاز بود که باز
لقمه نان را گرفت از سفره خانه ما
آب را برداشت از تنگ
خشکانید چشمه ی کاشانه ی ما
نفرینم کرد خدا
چه بگویم .... آه
که نمی رسد فریادم
بسته است درب خدا
*************************************
و اما اون دوستای عزیزی که این چند وقته گله میکنن از اینکه چرا من توی سیستم نظر دهی نوشتم خنجرای حرف مردم
دوستای عزیز یه قصه واستون میگم ...
یکی بود یکی نبود
به میدون بود پر از کشته های جنگ ... همه مرده بودن ... نمی دونم جنگ کی با کی بود ... فقط میدونم که وسط این همه
جنازه فقط یه زخمی بود که حالش خیلی وخیم بود ... وسط اون سحرا ...
خوب ... من شما رو میبینم که توی اون میدون اومدین قدم زدن ... چی میبینی عزیز ... جنازه ؟؟؟ نه .... یه آدم زخمی .... چه
کار میکنی ؟؟؟ میخوای نجاتش بدی از مرگ ؟؟؟ ولی نمی تونی ... پس چه کار میکنی ؟؟؟به فریاد های اون زخمی گوش
کن ... میگه بزن خنجر آخر را ... آره ... بهترین کار اینه که با یه خنجر دیگه که احتمالا خنجر آخره کار اونو تموم کنی ... این
جوری دیگه درد نمی کشه ....
نمی خوام بگم که منو بکشینا .... ولی خوب ... بعضی اوقات با حرف های رک و صاف خودتون منو خوب می تونین راهنمایی
کنین ... آخه میگن حقیقت تلخ است ... مثل نوک اون خنجر خلاصی ...
به قول ابی آخرین ضربه رو محکم تر بزن.....
چشم
درب خدا هیچ وقت بسته نیست عزیز ما نمی تونیم درب دلمونو باز کنیم و در باز لطف خدا رو ببینیم .منم یه زمانی مثل تو فکر می کردم باورت نمیشه توی ۲ سال بدتریتن بلا ها سرم اومد ولی من خیلی چیزا یاد گرفتم و با جرات می تونم بگم که ۸۰ درصد از قوانین طبیعت و خدا رو کشف کردم!
آره .. بهم گفتی
پسرمصباح یزدی درکانادا بجای لشکر استشهادی عضو سپاه مهاجرت شد! بر اساس گزارش منابع مطلع علی مصباح یزدی که توسط مؤسسه امام خمینی که تحت مدیریت پدرش میباشد برای ادامه تحصیل در رشته فلسفه به کانادا اعزام شده بود علیرغم گذشت شش سال از اتمام تحصیلاتش هنوز به ایران برنگشته است. اختصاص بورس برای علی مصباح یزدی فرزند ارشد تئوریسن اسلام خشونت و تحجر مستقیما در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شد اما وی حاضر به بازگشت به ایران نشده و گذرنامه کانادایی دریافت نموده و در فروشگاهی در شهر تورنتو مشغول به کار میباشد. لازم به توضیح است که بورسیههای آقای مصباح(مؤسسه امام خمینی) از سپردن وثیقه معاف هستند.
بدونه نظر هستم
سلام ، نمی دونم چی بگم ، نمی کشمتون ، ولی خواستین یه سری هم به من بزنید بد نیست......فعلا
حتما
سلام
بابا خنجر
بابا زخمی
بابا هان؟
جان؟
هان؟
چرا خبر نمیدی که آپ می کنی؟
هان؟
جان؟
هان؟
فدات
یا علی
ما هم همینجور
سلام.
بعد از مدتها یک وبلاگ کوبنده دیدم.چیزی بیشتر از جوک و مسخره بازی و عشقای از دست رفته و سایر اراجیف.
مرسی ازین که باعث شدی فکر کنم.
مرسی ازین که باعث شدی ناراخت بشم٬نگران بشم٬معلق بشم!
دوست دارم د رمورد این مطلبت چیز بنویسم ولی صبر می کنم و بیشتر ازت می خونم و می نویسم.
موفق باشی.
جوابت رو تو وبلاگت دادم
آره این ایمیل رو واقعا براش فرستادم در ضمن ما نقطه مشترکی داریم و اون اینه که تو گفتی" خدا نفرینم کرد"
اوکی
با سلام
ممنون از حضور گرم شما
شعر زیبایی بود اگر ادامه بدهی حتما؛ موفق میشوی
من اپم و امیدوار به حضور دوباره شما دوست عزیزم
با تشکر: امید
سلام.ژوزف عزیز با جمله ی آخر شعرت موافق نیستم.درب خدا هرگز بسته نمیشه.این خدا نیست که ما رو فراموش می کنه.بلکه ما هستیم که با کارهامون خدا رو از یاد می بریم و موقع نیاز دیگه رومون نمی شه بریم سراغش.ولی در هر حال خدا بهترین یار ماست.شاد و امیدوار باشی.
شاعر ، باقلوا، انگبین، ایولا فقط خیلی افسرده بود.....
مامخلصت هستیم...بگیر این خنجر رو....
سلام خود ساخته. چطوری. ای بابا خدایی اش من به تو قول می دم که در خونه خدا هیچ وقت به روی هیچ کس بسته نیست حتی تو. شعرت ولی خوب بود. متنت هم در مورد خنجر. بابا خنجر.
وبلاگ قشنگی داری
ام هیچ وقت ناامید نباش
معجزه همیشه جایی که منتظر نیستی اتفاق می افته
ممنون که سر زدی
سلام خوبی ؟
نمیدونم چی بگم حال ندارم
فقط موفق باشی برام به زبون خودت دعا کن محتاجم بدجور خفن
!!
سلام.ژوزف عزیز .....بابا خنجر....بابا زخمی ...شاد و امیدوار باش...
چیستم من!؟زاده ی یک شام لذت بار!
ناشناسی پیش می راند در راهم!
روزگاری پیکری بر پیکری پیچید
من به دنیا آمدم بی آنکه خود خواهم!!!....
خلاصه که اینجوریاست!!!!
شعرت عالی بود!منتظرم!!
اطلاعیه سندیکای کارگران شرکت واحد
اعلام اعتصاب برای آزادی منصور اسانلو و انعقاد پیمان دسته جمعی کار
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه روز چهارم بهمن ماه، با انتشار اطلاعیه ای از روز شنبه آینده اعلام اعتصاب کرد. در اطلاعیه سندیکا، هدف اعتصاب آزادی منصور اسانلو، رئیس هیات مدیره، انعقاد پیمان دسته جمعی کار و همچنین به رسمیت شناخته شدن سندیکای کارگران اعلام شده است. سندیکای شرکت واحد، از کلیه رانندگان و کارکنان بخش های مختلف شرکت واحد خواسته است، با حفظ همبستگی، اعتصاب خود را تا دست یابی به خواسته های اعلام شده، ادامه دهند.
متن اطلاعیه اعلام اعتصاب سندیکای کارگران شرکت واحد تهران و حومه، به شرح زیر است:
به نام آن که عدالت را دوست دارد
اعلام اعتصاب برای آزادی آقای منصور اسانلو و انعفاد پیمان دسته جمعی ششم
سلام بر شما رانندگان و کارگران حق طلب و زحمت کش
همان طوری که شما عزیزان می دانید، سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی با تمام وجود از حق و حقوق شما دفاع نموده و در این راه با تحمل سختی ها همانند سلول های انفرادی اوین، اخراج، تبعید و احضارهای متعدد به مراکز امنیتی، به هیچ عنوان در دفاع از حق و حقوق قانونی کارگران ذره ای عقب نشینی نکرده و با اتحاد و همت و یک پارچگی شما، همچنان از حق و حقوق شما جانانه دفاع می کند.
متاسفانه با همه این رنج ها و سختی ها، نه تنها اقدام شایسته ای در جهت اجرای خواسته های به حق و قانونی کارگران تحقق نیافته است، بلکه رئیس هیات مدیره سندیکا آقای منصور اسانلو، از تاریخ 1/10/84 به دلیل نامشخص و نامعلومی دستگیر و زندانی شده است. لذا از تمامی همکاران به ویژه رانندگان غیور و حق طلب در دو شیفت صبح و عصر و کارگران تعمیرگاه ها و مناطق دهگانه و اتوبوس برقی و واحد گشت و امور اداری دعوت می نمائیم در یک اتحاد و همبستگی فراگیر و غیرتمندانه در مورخه شنبه 8/11/84 از اول صبح دست از کار کشیده و در مناطق تجمع کرده و تا آزادی آقای منصور اسانلو و به رسمیت شناختن سندیکا و انعقاد پیمان دسته جمعی ششم به اعتصاب در همه مناطق و اتوبوس برقی و واحد گشت ادامه داده و هماهنگ با تصمیمات بعدی هیات مدیره سندیکا آماده باشید، اعتصاب را ادامه می دهیم تا به خواسته های خود برسیم.
چهارشنبه ۵ بهمن ١٣٨۴ – ٢۵ ژانویه ٢٠٠۶
سلام بیا که یک نفر هم به من خنجر زده بهت احتیاجه ممنون منتظرتم
ژوزف !میدونی من چه کارایی کردم که وبتو پیدا کنم.ادرس وبت یادم رفته بود و تو که برام نظر میدادی هم ادرس وبتو نمیزدی.کلی ناراحت بودم.امروز در یاهو اسمتو به فارسی سرچ کردم تا پیدات کردم.من وبتو دوست دارم در ضمن مرسی که لینکم کردی. حتما لینکت میکنم./یلدا آرتا
سلام مهربونم!
مرسی که سر زدی!
بابا تو کجا و من کجا؟!؟!من هنوز خیلی مونده تا بتونم به رسایی و روونی تو شعر بگم ژوزف!
خوشحال شدم.یکی دیگه هم فردا آپ می کنم خوشحالتر می شم اگه نظرتو راجع به اونم بدونم!
موفق باشی.به امید دیدار
ای بابا!
آدم هر نظری رو که می خواد ثبت کنه که جیگرش کباب میشه!: یه خنجر دیگه!!!!
ولی دلیلت قانع ام کرد!
نگرفتی مهندس!
ناراحتی اینطوری اصلا بد نیست.بی خبری و بی تفاوتی به!
منتظر مطلب جدیدتم!
سلام....شعرت خیلی قشنگ بود....مطمئن هستم بهتر از اینها هم میتونه بشه!من اصولا با کسی قهر نمیکنم!با شما که دیگه اصلا...عرضم به حضورتون که من چون تعداد دوستان وبلاگی ام زیاده نمیرسم به تک تک سر بزنم اینه که بچه ها وقتی به روز میشن خبرم میکنن که به روزن تا من برم بخونم!اگر قصوری از من بود عفو کنید!خوشحال میشم وقتی هم به روز میشید خبرم کنید...دوم اینکه من آپدیت بودم اگر یه کنترل+اف ۵ میزدید متن جدیدمو میدید!فعلا...تا بعد...خوشحال میشم برای متن جدیدم هم نظرتونو بدونم...یا حق...به امید دیدار!
ثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثث
.......و خداوند عشق را آفرید
سلام
ای پسر خود ساخته !!!
عزیزم از اینکه به وبلاگ خودت سر نمی زنی هم یک دنیا ممنون!!!
یک سوال دارم... چرا نمی خوای دیگه به دیدنم بیای ؟ برام مهمه... با وفا !
اگر هم بحثی دیگه هست خوشحال می شم که دوست خوبم اونو تذکر بده !
به هر حال من اوومدم که بگم اگر هم تو نیای ؛ من میام... عزیز دلی و جونم فدات...
مطالب رو خوب پرداخت میکنی و نگاه زنده ای داری... برام جالبه... این سبک رو دوست دارم.با مخاطب بی ریا و ساده برخورد می کنی...
به راحتی می نویسی و خواننده رو به تفکر وا می داری.
بای بای... فعلا
موفق باشی
سلام
ممنون که سر می زنی!
واللا منم نمی دونم چی سر این نظرا میاد!واسه خودمم تا حالا چند بار پیش اومده!به هر حال لطفت رسید ژوزف عزیز!
آپم خوشحالم می کنی؟!(می دونم!می دونم!بچه پرروام!الیکی!)
اعتصاب گسترده کارگران شرکت واحد از ساعت ٥ صبح شروع شده است
سگهای زنحیری ر}یم طالبانی ایران شنبه ساعت ٥ و ٤٥ دقیقه به کارگران شرکت واحد حمله کردند
اعتصاب کارگران شرکت واحد در مناطق مختلف شروع شده است.
نیروهای سرکوبگر با وحشیگری هرچه تمامتر کارگران اعتصابی را کتک میزنند. بعضی از رانندگان را با کتک وادار به رانندگی کردند و صدها نفر از کارگرانی را که از راه انداختن اتوبوسها امتناع کرده بودند بازداشت کردند. علیرغم همه این وحشیگریها تا این لحظه تعداد کمی اتوبوس راه افتاده است.
مقاومت کارگران و شدت درگیری در مناطق یک و دو چنان زیاد بود که سرکوبگران از گاز اشک آور برای پراکنده کردن کارگران استفاده کردند و نهایتا تجمع کارگران در این دو منطقه را بهم زدند. منطقه چهار نیز از روز گذشته به محاصره نیروهای سرکوبگر درآمده بود.
تا این لحظه صدها نفر از کارگران را دستگیر کرده اند. اعتصاب اما شروع شده و ادامه دارد.
همسر چهار نفر از اعضای هیئت مدیره، یعنی سید داود رضوی، منصور حیات غیبی، سعید ترابیان و یعقوب سلیمی صبح امروز دستگیر شدند. همسران کارگران تصمیم گرفته اند امروز وسیعا در تجمعات شرکت کنند. دستگیری این چهار نفر به منظور پیشگیری از تجمع و سازماندهی همسران کارگران صورت گرفته است.
هموطن به یاری آنان بشتابید. زن و مرد وسیعا در تجمعات کارگران شرکت کنید و با آنها اعلام همبستگی نمائید.
زنده باد کارگران و کارکنان شرکت واحد تهران
زنده باد نان- مسکن-آزادی.
________xxxxxx____________xxxxxx
______xxxxxxxxxxx______xxxxxxxxxxx
_____xxxxxxxxxxxxxx___xxxxxxxxxxxxx
_____xxxxxxxxxxxxxxxx_xxxxxxxxxxxxxx
_____xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx
______xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx
_______xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx
_________xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx
____________xxxxxxxxxxxxxxxxx
_______________xxxxxxxxxxxx
_________________xxxxxxxx
__________________xxxxxx
___________________xxxx
___________________xxx
__________________xx
_________________x
_______________x
سلام خوبی مرسی که اومدی و بازم خوشحالم کردی!
ببخشید که دیر اومدم ولی اومدم ( چقدر پر رو هستم )
نمی دونم چی بگم آخه مثل همیشه گل کاشتی!
هنوز عشق منی مثل همیشه
دل از کامنتات خسته نمیشه
من برات بی تابم
توی رویا هرشب تو میای در خوابم
من برات بی تابم
توی اون پرنده که تنها رفیق قله هاست
توی اون گنج که هیچ کسی نمیدونه کجاست( بجز من )
توی اون پروانه ای که رو برگ گل نشست
تو همون طبعتی که هیچ کسی نبرده دست
من برات بی تابم
توی رویا هرشب تو میای در خوابم
من برات بی تابم مهربون سنگ صبور
مثل عاشقی غریب توی سرزمین دور
مثل سایه های شب واسه ی یه قصر نور
پیش تو باکی نیست اگه بشکنه غرور
من برات بی تابم
تو مثل دلهره ی اون نخستین بوسه ای ( چه حالی میده جون تو ... الان میگه چه دختر بی ادبی منظوری نداشتم)
مثل شوق بچه ها با شروع قصه ای
تو همون لطافت پاک عشق اولی
لحظه ی جدا شدن مثل حرف آخری
من برات بی تابم
توی لالای خواب تو خود آرامشی
تو همون امنیت دست پر نوازشی
تو مثل جاذبه ی غرق یک ستاره ای
تو همون زیبایی شب یک خاطره ای
من برات بی تابم
توی رویا هرشب تو میای در خوابم
من برات بی تابم
من برات بی تابم مهربون سنگ صبور
مثل عاشقی غریب توی سرزمین دور
مثل سایه های شب واسه ی یه قصر نور
پیش تو باکی نیست اگه بشکنه غرور
من برات بی تابم
چقدر خوبه که من دوست خوبی مثل تو دارم!( فکر بد نکنی من عاشق نیستم )
با یه سیاره گل دوست دارم!
راستی آپ کردم بیا ( این شعری که نوشتم کاملا بی منظوره پیش خودت نگی چقدر این دختره .... وای وای وای دیدی گفتم میگی )
منتظرتم!!!!!!
اعتصاب گسترده کارگران شرکت واحد از ساعت ٥ صبح شروع شده است نیروهای سرکوبگر با وحشیگری هرچه تمامتر کارگران اعتصابی را کتک میزنند. بعضی از رانندگان را با کتک وادار به رانندگی کردند و صدها نفر از کارگرانی را که از راه انداختن اتوبوسها امتناع کرده بودند بازداشت کردند. علیرغم همه این وحشیگریها تا این لحظه تعداد کمی اتوبوس راه افتاده است. مقاومت کارگران و شدت درگیری در مناطق یک و دو چنان زیاد بود که سرکوبگران از گاز اشک آور برای پراکنده کردن کارگران استفاده کردند و نهایتا تجمع کارگران در این دو منطقه را بهم زدند. منطقه چهار نیز از روز گذشته به محاصره نیروهای سرکوبگر درآمده بود. تا این لحظه صدها نفر از کارگران را دستگیر کرده اند. اعتصاب اما شروع شده و ادامه دارد. همسر چهار نفر از اعضای هیئت مدیره، صبح امروز دستگیر شدند. همسران کارگران تصمیم گرفته اند امروز وسیعا در تجمعات شرکت کنند. دستگیری این چهار نفر به منظور پیشگیری از تجمع و سازماندهی همسران کارگران صورت گرفته است. هموطن به یاری آنان بشتابید. زن و مرد وسیعا در تجمعات کارگران شرکت کنید و با آنها اعلام همبستگی نمائید.
سلام.من اینجا خیلی سردمه......مرسی که اومدی اما کار از بوکسر گذشته...
سلام
ابجی یه گوهی خورد
تو خودتو ای وسط ننداز
و پرو گری نکن
فهمیدی
من اونو ادم حساب نمی کنم چه برسه به تو
پس حرف زیادی نزن
بای
یه بار دیگه ببینم پشت سرم حرف زدی وبلاگ برات نمی ذارم
با سلام
ممنون از حضور سبزشما در جزیره تنهایی سرزمین عشق
من اپم پس باز هم مسافر جزیره تنهایی ام باش
با تشکر: امید
سلام!
راست میگی!دریای شب به همون اندازه که زیباست خطرناک هم هست!
آپم!ولی شبیه قبلنا!
منتظرم آپ کنی.
سلام ... امیدوارم که همه خوب باشن ....
در مورد حرف های آقا داداش که فکر کنم همون میلاد خان باید باشه ....
میلاد جان ... با سلام و تشکر فروان از کامنت پر از مهر و شخصیت خانوادگی ات باید بگویم که هیچ غلطی نمی توانی بکنی ....
یعنی در حد و اندازه ای نبیستی که منو از وبلاگ نوشتن ساقط کنی یا به قول خودت بگی که من هم یه نفرم ...
در مورد اینکه چرا جوابت رو اینجا نوشتم هم با ید بگم که ... از اون جا که بسیار آدم بز دل و تر سوئی هستی ... برایم واضح بود که آدرس وبلاگت را اشتباه مینویسی... اما در کل ....
این که ابجی چه کار کرده و منظورش از اون پست کزایی چی بوده به خودش مربوطه نه به منو تو ... من هم مثل همه ...فقط نظر دادم ....
حالا دیگه شما یه جای دیگتون میسوزه به خودتون ربط داره میلاد جان ...
من همین هستم ... و تو نیز کمتر از ین که هستی ...
مرد ان بود که این کلاهش بر سر است و من
نا مردم اگر که بی کلاه آنی به سر کنم
------------------------------
به امید رویت بیشتر شخصیت خانوداذگی شما میلاد جان ...
نترس ... من توی وبلاگم کامنت های هیچ کس رو فیلتر نمی کنم .
بیانیه کانون وبلاگ نویسان ایران (پنلاگ) در رابطه با سرکوب فعالین سندیکای شرکت واحد
کانون وبلاگ نویسان ایران (پنلاگ) با محکومیت سرکوب وحشیانه اعتصاب کارگران شرکت واحد ،همه کاربران اینترنت را به یک کمپین اینترنتی در روز دوشنبه فرا میخواند.
بنا به گزارشات رسیده مامورین امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران شب گذشته با یورش به منازل کارگران مظلوم شرکت واحد با اعمال ضرب و شتم , صدها نفر را دستگیر کرده اند.در میان دستگیر شدگان همسران کارگران و کودکان دو ساله نیز به چشم میخورند. جرم دستگیر شدگان، اعتصاب برای بهبود شرایط طاقت فرسای شغلی آنان بوده است .
کانون وبلاگ نویسان ایران ضمن محکومیت این برخورد وحشیانه و خشن ، با توجه به سابقه دولت ایران درزمینه نقض گسترده حقوق زندانیان سیاسی مشتمل براعدام و شکنجه های مختلف روحی و جسمی و غیره بشدت نسبت به وضعیت دستگیرشدگان ابراز نگرانی کرده و همه ایرانیان و سازمانهای بینالمللی مدافع حقوق بشر را به اقدام فوری و موثر در برابر این جنایت وحشیانه فرا میخواند.
کانون وبلاگ نویسان ایران از همه وبلاگنویسان و وبنویسان محترم تقاضا دارد: با نصب لوگوی سندیکای کارگران شرکت واحد در صفحات خود با ایشان اعلام همبستگی نموده و با همه امکانات به خانواده های دستگیر شدگان کمک کنند.
از همه وبلاگ نویسان و کاربران اینترنت درخواست میکنیم روز دوشنبه دهم بهمن ماه برابر با 30 ژانویه 2006 با تماس تلفنی و ارسال فکس به سازمان عفو بینالملل,دیده بانان حقوق بشر سازمان ملل متحد، کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل وپارلمان اتحادیه اروپا وهمچنین صلیب سرخ جهانی و روزنامههای محلی در کشورهای متبوعه ،آنان را در جریان موارد نقض آشکار حقوق بشر توسط رژیم قرون وسطایی ایران قرار دهند و خواهان پیگیری ایشان برای آزادی دستگیر شدگان گردند.
کانون وبلاگ نویسان ایران (پنلاگ)
penlog.blogspot.com