دارم از اول براتون می نویسم . کنار دیوار تکیه زدم و مینویسم . کنار دیواری که زیرش پره از مورچه ... همون دیواری که هر مرد و نامردی به اون تکیه میده ... همون مورچه ای که هیچ کدممون تا حالا اشکشو ندیدیم ...
می نویسم به یاد میوه ها :
خیار ... نه به خاطر خش ... به خاطر یارش ...
می نویسم به خاطر شلغم ... نه به خاطر شلش ... به خاطر غمش ...
مینویسم به یاد حیوونا :
به خاطر گاو ... میدونید چرا ؟؟؟ چون گاو نگفت من ... گفت ما ...
به خاطر کلاغ ... نه به خاطر قارقارش ... به خاطر یه رنگیش ... مشکی پوش بودنش ...
به خاطر سگ ... نه به خاطر پارس های شبونش ... به خاطر اون وفاش ...
می نویسم به یاد کرم خاکی ... نه به خاطرکرم بودنش ... به خاطر خاکی بودنش ...
می نویسم به خاطر تمام اون نامرد هایی که کمرمو تو زندگی راست نکردند ... اونایی که دینمو نابود کردن ... آره ... خودم هستم ... ژوزف ... پسر خود ساخته ...
سلام . وبلاگ جالبی داری ... فقط می تونم بگم خسته نباشی ... به ایران سهراب هم سر بزن و خوشحال میشم که یه لینک هم به ایران سهراب بدی ...
هیچکی هستی منو مثل تو از من نگرفت . کسی مثل تو منو اسیره تنهایی نکرد . کسی مثل تو برام آیه تاریکی نشد . کسی مثل تو به دور من حلقه ی نابودی نزد ...عاقبت عشق دروغیو فریبنده ی تو . من و تو مرز بده لحظه بدنامی کشی . من هنوز دوزخیه عشق دروغین توام . از تو این تشنه تن خسته به انتها رسید .
سلام .. ممنون ... من شما رو لینک کردم
سلام
خوبی؟؟
مرسی که سر زدی بهم
به این بلاگم هم سر بزن
http://www.anooshka.blogsky.com
موفق باشی
سلام مریم جان ... من هم به اون وبلاگ سر زدم ... اما صاحب وبلاگ هنوز مارو قابل ندونسته
سلام ...
یعضی ها میدونن یعنی چی
آره منم میدونم
سلام ژوزف خان . دست به نوشتنت جالبه . ادامه بده.
تشکر عزیز ...
معذرت که بدون اجازه شما رو لینک کردم
برای شروع عالیه.
خیلی بامزه بود.
موفق باشی
بای بای
با تشکر از شما ... ممنون ... حتما باز هم بیا .. همون طور که من هم میام
خوشحالم که اومدی. خوش اومدی. از اینکه به من سر زده بودی متشکرم. بازم به سراغ من بیا
سلام .. حتما پیشت میام.. شما هم به من باز هم سر بزن
میگن ناپلئون گفته
اون قدر شکست خوردم تا عاقبت راه شکست دادن را پیدا کردم
دوست عزیز من نمی دونم دلت از دست کی پره
اما می خواستم یه گل یاس به تو هدیه کنم اگه ایمیلت رو به من بدی
شاد باشی و آزاد
سلام محمد جان .... ایمیل رو برات کامنت کردم ...
ناپلئون : آنقدر شکست خوردم تا شکست دادن را آموختم
ژوزف : آنقدر نامرد دیدم که عادت کردم به نامردی ها
خدایی همش راست بود...همش درست بود....فک کنم تا اینجا با هم هم عقیده ایم ... حالا تا بعد ... ببینم پسر خوبی هستی یا نه؟(چشمک)فدات....یا علی
برام خیلی جالبه که شما با یه مسیحی عم عقیده هستین
سلام...بنویس...به خاطر خودت ! ...
شاید ...
به خاطر خودم که نوشتن نداره ....
من مینوسم واسه خاطذ شما که عاشقید
به آن گروه که از باده عشق مستند
سلام مرا برسان به هر کجا که هستند
سلام دوست عزیز.ممنونم از حضورتون.شاد و موفق باشید.اگه فرصت کردید پنجشنبه ها بیایید سراغم خوشحال میشم.
حتما عزیز ....
هر پنجشنبه ..... جالبه ... من یه روز زود تر از شما آپ میشم
بازم سلام.خوب منم منظورم پنجشنبه های دیگه بود.با تبادل لینکم موافق .در ضمن قالب نو هم مبارک
تشکر
salam id bede
nemitonamna nazar bedam
چشم
سلام
اول یه خورده گله دارم
از اینکه جای نظرات نوشتی (خنجرای حرف مردم ) خوب اگه حرف دیگران واسه شما خنجره چرا خودتو به دست تیغ میسپری ؟
دوم اینکه دنیا اگه پر از نامرد شده تو مردونگیتو از یاد نبر.
سختی واسه همه هست مهم اینه که بتونی خودتو با اونها سازگاری بدی و زندیگ با همین سختی هاشه که قشنگه نه ؟
موفق باشید .
میخواستم کلیک کنم تا حرفم برسه به وبلاگ شما ولی میبینم نوشتی یه خنجر دیگه ...
موندم که بزنم یا نه
انقدر سخت نگیر .
باشه؟
من واقعیت رو گفتم
اول از همه سلام. دوم از همه تبریک. سوم از همه جالب بود هیچ وقت به گاو اینجوری نگا نکرده بودم، ما می گه نه من، بابا دقت. در ضمن ژوزف خود ساخته این چه حرفیه که می زنی اگه کمرت در گیر و دار زندگی خم شد و شکست اما یاد گرفتی که همیشه به خودت فقط خودت اتکا کنی. و یاد بگیری که هیچ انتظاری از دیگران نداشته باشی. تازشم به نظر کارشناسی من دین یا هر اعتقادی که آدم داره با نامردی از بین نمی ره. اگه این اتفاق رخ بده یعنی ای که کورکورانه یه چیزی رو پذیرفتی و بعد دوچار دوگانگی شدی وضعیتی که الان خیلی از بچه ها به اون مبتلا شدن نمی دونن کدوم طرف برن و حرف کی رو قبول کنن. خوب دیگه زیادی رفتم رو منبر فکر می کنم باید پایین بیام. ( نیست من خدای کم حرفی هستم) اما خوب اینم نظر من بود دیگه.
بابا چقدر دلت پر هست
تازشم بیانات من که خنجر نیست گفته باشم. دیگشم این که هیچی یادم رفت ژوزف خودساخته!
هر کس به طریقی ....
من که گفتم تا یه جاهایی باهات هم عقیدم ... مثلا تا اونجا که بی اف باید نفله بشه(چشمک) ... ولی فک کنم در اصل ما همه یه جوری می خوایم که خدا رو دوست داشته باشیم و خدا هم ما رو دوست داشته باشه ... فقط بعضیامون نمیدونیم چه جوری و راه بعضیامون به نظر بعضیامون اشتباهه ... مسیحی بودن یا شیعه علی بودن ... ربطی به انسان دوست بودن نداره ... و ما همه به هم به نسبت شعورمون احترام می ذاریم ... میبخشین که پر حرفی کردم (چشمک) ... فدات ... یا علی... راستی لینکتو می تونم با عنوان داش ژوزف بذارم؟
من هم عزیز
سلام.وبلاگت خیلی باحال بودوامیدوارم همیشه موفق باشی.از این متن قشنگا به ما هم بده
چشم حتما
این یعنی خفه شم .... آره ؟
مرسی که سر زدی
لینکیدمت
تازه داش که بد نیس
خیلیم دلت بخواد(چشمک)فدات
یا علی
من هم با داش موافقم
آغا من موندم کجا برم نظر بدم دیگه دارم گیچ میشم ولی چون اهل خنجر زدن نیستم پس دیگه کامنت نمیگذارم چه طوره ؟
نه بابا یه کم شوخی کردم ولی بهمون سر بزن
یاعلی
برو توی هر دو عزیزم
سلام.من اومدم دوباره نظردادم که نگی بی معرفتی .وخیلی تشکر می کنم از این که وبلاگ منو...وبرات ارزوی موفقیت می کنم.
من هم برای شما آرزوی موفقیت میکنم
امیدوارمکه همواره شاد و پیروز باشی .
وب هم قابلی نداشت